هي تو
دم دماي صبح يكي حلق اويز به ستون برقه يكي اسلحه روي برادرش نشونه رفته
هفتاد درصد مردمم كه زير ستون فقره چرا عادت كرديم مثل حيوون به خوي حمله
يه اتش سياه زمينو غروق كرده رگ گردنت اگه بزني تو نوطق قعطه
اين همه انسان گرسنه به تو اميد بسته اسلحه رو پايين بيار جنگ و گريز بسه
هفتاد ميليون ادم كنار هم از هم بيخبريم پاشو واسو بذار فكر كنم اين كارم بي ثمر نيست
ميشه مردم نباشن مثل كتاب طبقه بندي دست همو بگيريمو اينه هدف بعدي
ميشه گوشه خيابون نبينيم كارتون خوابو بهش بگيم برادر ديگه از رو كارتون پاشو
ميشه خواب پول و پله رو توشبامون نبينيم يا كه زندگي خوب رو از پسرامون نگيريم
گفتم نگرانيت تفريح فرداته فقط يكي از بي پولي جولوت داره بد حاله اصلا
زيادي پولات حسابش از دستت رفته يكي واسه غذا كار ميكنه هفته هفته
از عصر بعده بازم جون ميكنه تا يه شام شب شه اينا باد حرفه
حقيقت داره ولي تو گوشات كورن بيشتر نميشه گفت منم معضورم
انقدرا هم نداري حتي يه لقمه نون اون ببين رفيقشو واسه يه پول كشته بود
جسدش پيدا شده بعد سه سال پشت كوه كه انو نميشه بدن ملت حتي غصل به زور
بگو فرق من و تو با يه حيوون چي بچه نا صالح با چاقو توي ميدون ميره
چون از وقتي فهميد تو خيابون هي خون ديده يكي رو ميكشه بعدشم هي وول ميره
سه شنبه 6 اردیبهشت 1390 - 6:13:47 PM